تاریخچه ساعت و مخترع آن شما هم مثل من بارها از کسی که در کنار پیادهرویی ایستاده، پرسیدهاید که «آقا ببخشید ساعت چنده!» … و آن مرد که در آنجا منتظر کسی است، درحالی که به ساعت مچی خود نگاه میکند با لبخندی به شما میگوید: «خواهش میکنم … یک ربع به چهار.» شما دوباره از او تشکر کرده و به راه خود ادامه میدهید و با خود میگویید هنوز 10 دقیقه دیگر وقت اضافه دارم، چون تا شرکت «X” 5 دقیقه راه است، وانگهی آقای «Y» هم چندان خوشقول و وقتشناس نیست. بنابراین شما با 10 دقیقه وقت اضافه روبهرو هستید. پس میتوانید به یک آبمیوهفروشی یا بستنیفروشی رفته و کمی خود را سرگرم کنید. تا وقتی را که عدهای معتقدند «طلاست» یک جوری هدر بدهید! و در این میان یادتان نیست که عنصر تعیینکننده برای اکثر تصمیمها و ملاقاتهای شما موجودی بیجان به نام «ساعت» است، همان که به مچ دست آن مرد در کنار پیادهروی خیابان بسته بود.
تاریخچه ساعت و مخترع آن ما همه مثل هم هستیم و «وقتکشی» یکی از شرح وظایف نانوشته روزانه ماست و هیچکس هم در این باره هیچ بازخواستی از ما نمیکند. هیچ یک از ما نیز به درستی نمیتواند بگوید که مخترع اصلی این ساعت که بوده است و چه کسی به خود اجازه چنین جسارتی داده است که به نیابت ازسوی بشر زمان را به 24 قسمت مساوی تقسیم کند و هر قسمت آن را به 60 قسمت و هر قسمت از این 60 را به
60 قسمت دیگر. در طول تاریخ اسامی زیادی به عنوان مخترع نوعی ساعت به ثبت رسیده و خلاصهای کوتاه از زندگی و تلاشهای آنان برای ساخت این ساعت در کنار آن آمده است و نکته جالب اینجاست که هرچه به عقبتر برمیگردیم اشکال اولیه اکثر ساعتها با همین کاربرد و متناسب با شرایط در آن روزگاران ساخته شده است و کنکاش در این زمینه نشان میدهد که بشر همواره به اشکال مختلف به دنبال «ماهیت» و چیستی زمان بوده است. همان عنصری که سهراب سپهری دست یافتن به جنس آنرا برای خود ناممکن دانسته و میگوید:
– «من که از بازترین پنجره با مردم این ناحیه صحبت کردم
– حرفی از جنس زمان نشنیدم.»
گرچه اشاره اصلی او به حرفهایی بوده است که در زمان او بسیار زده میشده و رنگ و بویی از طراوت و تازگی روزگار او نداشته است باز با این حال میتوان سهراب را مثل بسیاری دیگر از جویندگان این راز دست نیافتنی یعنی «زمان» برشمرد.
نظریات زمانی
تاریخچه ساعت و مخترع آن آنگونه که اخترشناس قرن هشتم هجری قمری در رساله «معماری زمان» خود نوشته «زمان نه آغازی دارد و نه پایانی، قابل تقسیم نیست و آنچه که ما آن را بخش میکنیم تنها در پندار ما اتفاق میافتد.» معنای دیگر حرف این اخترشناس این است که الان من دارم این گزارش را در دفتر روزنامه «گسترش صنعت» مینویسم ساعت 10 روز 12 دیماه 1389 نیست و من بیهوده تصور میکنم که در چنین برشی از زمان ایستادهام.داودبن محمود قیصری در ادامه نظریات خود درباره زمان میگوید: «انسان در طول تاریخ هیچگاه نتوانسته است به تقسیمی از زمان دست یابد که با رویدادهای کیهانی و طبیعی سازگاری داشته باشد و از همین روست که هزاران گونه تقویم پدید آمده است که هیچکدام هم با تقویم طبیعی همخوانی و سازگاری کامل ندارد.»
آنطور که در کتیبههای بابلی مشاهده شده، پس از کوچ قبیله کاسیان از ایران به «میاندرود» یا همان بینالنهرین، شیوه تقسیم زمان یا شبانهروز به 24 ساعت و هر ساعت به ۶۰ دقیقه و هر دقیقه به ۶۰ ثانیه و هر ثانیه به ۶۰ ثالثه بوده است و بر این اساس دستکم از نیمه نخست هزاره دوم پیش از میلاد این روش برای تعیین «وقت» گذاشته شده است. شیوهای که گویا از نظام شصتگانی شمارش اعداد برگرفته شده که در آن زمان رواج داشته و حتی تا امروز نیز باقی مانده است.از جمله فایدههای نظام شصتگانی شمارش اعداد، قابلیتهای بیشتر بخشپذیری در میان اجزای این نظام اعداد است و یکی از این قابلیتها مربوط به عدد ۳۶۰ است که هر چند در زمانسنجی کاربری چندانی ندارد، ولی در درجهبندی صفحه دایره، سنت دیرین علمی خود را حفظ کرده است و شاید بر این اساس است که این روزها وقتی ما میبینیم که کسی حرف خود را پس میگیرد و از مواضع خود عقبنشینی میکند میگوییم طرف
۳۶۰ درجه نظرش تغییر کرده است.
تاریخچه ساعت و مخترع آن و شاید بر این اساس است که هر چه ساعت در ۳-۲ قرن اخیر ساخته شده است، عقربههایش حول محور ۳۶۰ درجه حرکت کرده است و ساعتهایی که از این شیوه برخوردار نبودهاند توفیق کمتری در زمانشناسی توسط مردم داشتهاند، گرچه با ایجاد ساعتهای دیجیتالی در سال ۱۹۶۲ میلادی حرکت عقربهها روی مدار ۳۶۰ درجه صفحه ساعتها بیمعنی و کمکم کمرنگ شد. البته بیش از آن نیز انواع ساعتها ساخته شد و چند صباحی پا به عرصه وجود گذاشت و پس از آن از رده خارج شد، اما عمر ساعتهای عقربهداری که عقربههای آن بر مدار صفحه
۳۶۰ درجه میگشتند طولانیترین عمر را در تاریخ «ساعت» داشته است.